آخرین مطالب
پيوندها
نويسندگان به سوی یگانگی مکانی برای مشاهده دوردست نزدیک مدتی این مثنوی تاخیر شد روبَه چشم انتظاری شیر شد آخرین مطالبی که در وبلاگم درج کرده بودم برای خودم هم سنگین بود. با خود می گفتم پس از این ها چه چیز جدیدی بگویم؟ چندین مطلب در آستانه تحریر قرار گرفتند ولی برای آن که مطلب زندگی پانتو گرافیک و مطلب پایان سال 91 را تحت شعاع قرار ندهند تایپ نشدند. شما را به مطالعه آثار کریشنا مورتی و اکهارت توله دعوت کرده بودم. خود نیز مشغول هضم مطالب این دو بزرگوار بودم. مانند حشره ای بودم که در حال پوست اندازی است. می خواهد از قالب کهنه بیرون بیاید و بزرگتر شود. امروز دیگر نه کتاب های کریشنا مورتی را توصیه می کنم و نه اکهارت توله و نه محمد جعفر مصفا. می دانید چرا؟ چون اکثر ما به دنبال دانایی هستیم و نه بینایی. ما دنبال چیزی می گردیم که برای مدتی ذهن ما را به خود مشغول دارد و از مواجه شدن با خود واقعی مان طفره رویم. در حالی که که کتب این سه استاد یاد شده مانند آیینه ما را به خودمان نشان می دهد و ما از همین فراری هستیم. در این بین وضعیت کتب کریشنا مورتی قدری متفاوت است. چرا که بیشتر استعداد بد فهم شدن را دارند. بعضی از مطالب ایشان آن قدر خلاصه است که برای شرح ده صفحه از آن باید یک کتاب جداگانه تالیف کرد. بگذریم ... در مطلب قبل گفتم که من به عنوان انسان، چه چیزی نیستم. الان می خواهم بگویم به عنوان یک فرد از افراد جامعه چه جور موجودی هستم. نتیجه دانستن و تذکر این مطلب به خویشتن این است که متواضع و آرام می شویم. بادمان خالی می شود و احساس نیاز به «نمایش» از وجودمان رخت بر می بندد و در نتیجه راحت تر می توانیم با نظام خلقت هماهنگ شویم.
من شکست ناپذیر نیستم. من هم در مواقعی شکست می خورم. من آسیب ناپذیر نیستم. من هم بعضی وقت ها در معرض آفات و آسیب ها قرار می گیرم. من نسبت به فریب، واکسینه نیستم. من هم بعضی وقت ها گول می خورم. من معصوم نیستم. من هم بعضی وقت ها اشتباه می کنم. من قطب عالم امکان و مرکز ثقل هستی نیستم. من هم یکی هستم مثل بقیه. افکار و ادراکات من محدود به حد من است. این محدودیت را می پذیرم. بنا نبوده و نیست که عالم به میل من بچرخد. من خود را با نظام آفرینش هماهنگ می کنم. من ویژه نیستم. پس منی در کار نیست. فقط او هست. تمام. برچسب:رشد,ادراک,تعالی,کریشنا مورتی,اکهارت توله,مصفا,خودشناسی, :: :: نويسنده : کــا مر ا ن کـمـیـلـی پـو ر
پیش از این، حدود یکسال پیش، مطلبی را به شما هدیه کردم که به نوعی دستاورد سال 90 برای من بود. شما را به مطالعه کتب محمد جعفر مصفا توصیه کردم. این توصیه را برای چندمین بار تکرار می کنم. سال 91 نیز گرچه زمستان سختی برای من داشت، سالی بسیار نیکو و پربار بود. چرا؟ به این علت که با دو تن از روشن بینان همنشین و مأنوس بودم. کریشنا مورتی و اکهارت تُله با کریشنا مورتی از طریق آثار مصفا آشنا شدم و اکهارت تله را یکی از بازدید کنندگان عزیز این وبلاگ در یک تماس تلفنی معرفی کرد. خداوند را شاکرم که پس از مطالعه کتب گرانسگ مصفا، موفق به مطالعه برخی کتب کریشنا مورتی و اکهارت تله شدم. جمله سال قبل خود را تکرار می کنم: اگر هنوز رمقی در شما باقی است، برای خود کاری کنید! متن زیر را به تازگی به دختر و پسر نوجوانم دادم و از آن ها خواستم آن را به دیوار اتاقشان نصب کنند و هر روز از نظر بگذرانند و در آن تأمل کنند تا نوبت درک آن برسد. شما نیز این کار را برای خود انجام دهید تا در مطالعه کتب مربوط به روشن بینی آمادگی بیشتری داشته باشید و پرهای پروازتان تواناتر شوند. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ من نمی دانم حقیقت وجود من چیست اما می دانم که چه چیزهایی نیستم:
برچسب:کریشنا مورتی,اکهارت تله,سال 91,خودشناسی,روشن بینی, :: :: نويسنده : کــا مر ا ن کـمـیـلـی پـو ر
![]() ![]() |